حاصل کرد : به دست آورد ، کسب کرد
حامی : نگهبان ، پشتیبان
حبس : زندان ، بازداشت
حدس زدم : گمان کردم ، پنداشتم ، فکر کردم
حرفه : پیشه ، کار ، شغل
حسرت : اندوه ، آه و افسوس
حسرت خوردن : آه و افسوس کردن ، حسرت کشیدن
حضور : حاضر بودن ، وجود
حکیم : دانشمند ، فیلسوف ، طبیب
حمله : هجوم ، یورش ، تاختن
حول و حوش : اطراف ، گرداگرد ، دور و بر
حومه : اطراف
حیات : زندگی
حیّ داور : خداوند ، پروردگار
حیلت ساز : حیله گر ، مکّار