کارمت : که برای تو بیاورم
کامران : پیروز ، موفق
کامروا : کسی که به آرزو و خواسته اش رسیده است
کان : که آن
کای : که ای
کَرَم : لطف ، جوانمردی ، بزرگواری
کژدم : عقرب
کمان : ابزار تیراندازی
کمیاب : آنچه کم است
کنج : گوشه
کنیزک : خدمتکار ، زنی که برده باشد
کوچ : مهاجرت ، از جایی به جایی رفتن
کول : شانه ، دوش
کهنسال : پیر ، سالخورده