ناپسند : نامناسب
ناچار : ناگزیر ، مجبور
ناهماهنگی : بی نظمی
نشاط : شادی ، شوق
نشاط انگیز : شادی بخش ، آنچه موجب شادی می شود
نشان : علامت ، نشانه
نشانید : گذاشت ، قرار داد
نظاره می کرد : نگاه می کرد ، تماشا می کرد
نفوذ ناپذیر : غیر قابل نفوذ ، غیر قابل عبور
نقص : عیب ، کمی کاستی
نگون اقبال : بد بخت ، تیره بخت
نگین : سنگ قیمتی که روی دست می گذارند
نهاده است : قرار داده است
نهان : پنهان ، مخفی
نهانی : پنهانی
نیرومند : دارای زور و قدرت ، قوی
نیک نامی : معروف بودن به خوبی
نیلی : رنگ آبی تیره ، کبود رنگ
نیمروز : میان روز ، وسط روز