بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
مَا أَنْزَلْنَا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَى
﴿۲﴾
ما قرآن را بر تو نازل نکردیم تا به مشقت و زحمت افتی؛ (۲)
إِلَّا تَذْکِرَةً لِمَنْ یَخْشَى
﴿۳﴾
[بلکه آن را نازل کردیم] تا برای کسی که [از خدا] می ترسد، زمینه توجه و یادآوری باشد. (۳)
تَنْزِیلًا مِمَّنْ خَلَقَ الْأَرْضَ وَالسَّمَاوَاتِ الْعُلَى
﴿۴﴾
در حالی که به تدریج از سوی کسی نازل شده که زمین و آسمان های بلند را آفریده است. (۴)
الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى
﴿۵﴾
[خدای] رحمان بر تخت فرمانروایی و تدبیر امور آفرینش چیره و مسلّط است. (۵)
لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ وَمَا بَیْنَهُمَا وَمَا تَحْتَ الثَّرَى
﴿۶﴾
آنچه در آسمان ها و زمین و آنچه میان آن دو و آنچه زیر زمین است، فقط در سیطره مالکیّت و فرمانروایی اوست. (۶)
وَإِنْ تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ یَعْلَمُ السِّرَّ وَأَخْفَى
﴿۷﴾
و اگر سخن خود را با صدای بلند آشکار کنی [یا پنهان بداری، برای خدا یکسان است]؛ زیرا او پنهان وپنهان تر را می داند. (۷)
اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى
﴿۸﴾
خدای یکتاست که جز او هیچ معبودی نیست، نیکوترین نام ها فقط ویژه اوست. (۸)
وَهَلْ أَتَاکَ حَدِیثُ مُوسَى
﴿۹﴾
و آیا سرگذشت موسی به تو رسیده است؟ (۹)
إِذْ رَأَى نَارًا فَقَالَ لِأَهْلِهِ امْکُثُوا إِنِّی آنَسْتُ نَارًا
لَعَلِّی آتِیکُمْ مِنْهَا بِقَبَسٍ أَوْ أَجِدُ عَلَى النَّارِ هُدًى
﴿۱۰﴾
هنگامی که آتشی دید، پس به خانواده اش گفت: درنگ کنید؛ بی تردید من آتشی
دیدم [می روم] شاید شعله ای از آن را برایتان بیاورم یا نزد آتش [برای
پیدا کردن راه] راهنمایی بیابم. (۱۰)
فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِیَ یَا مُوسَى
﴿۱۱﴾
پس چون به آن آتش رسید، ندا داده شد: ای موسی! (۱۱)
إِنِّی أَنَا رَبُّکَ فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى
﴿۱۲﴾
به یقین این منم پروردگار تو، پس کفش خود را از پایت بیفکن؛ زیرا تو در وادی مقدس طوی هستی. (۱۲)
وَأَنَا اخْتَرْتُکَ فَاسْتَمِعْ لِمَا یُوحَى
﴿۱۳﴾
و من تو را [به پیامبری] برگزیدم، پس به آنچه وحی می شود، گوش فرا دار. (۱۳)
إِنَّنِی أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِی وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِکْرِی
﴿۱۴﴾
همانا! من خدایم که جز من معبودی نیست، پس مرا بپرست و نماز را برای یاد من برپا دار. (۱۴)
إِنَّ السَّاعَةَ آتِیَةٌ أَکَادُ أُخْفِیهَا لِتُجْزَى کُلُّ نَفْسٍ بِمَا تَسْعَى
﴿۱۵﴾
بی تردید قیامت که می خواهم زمان وقوعش را پنهان بدارم، آمدنی است، تا هر کس را برابر تلاش و کوششی که می کند، پاداش دهند. (۱۵)
فَلَا یَصُدَّنَّکَ عَنْهَا مَنْ لَا یُؤْمِنُ بِهَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَتَرْدَى
﴿۱۶﴾
پس مبادا آنکه از هوای نفسش پیروی کرده و [به این سبب] به قیامت ایمان
ندارد، تو را [از توجه به آن] باز دارد که هلاک می شوی. (۱۶)
وَمَا تِلْکَ بِیَمِینِکَ یَا مُوسَى
﴿۱۷﴾
و ای موسی! این [قطعه چوب] در دست راستت چیست؟ (۱۷)
قَالَ هِیَ عَصَایَ أَتَوَکَّأُ عَلَیْهَا وَأَهُشُّ بِهَا عَلَى غَنَمِی وَلِیَ فِیهَا مَآرِبُ أُخْرَى
﴿۱۸﴾
گفت: این عصای من است، بر آن تکیه می زنم، و با آن برگ درختان را برای
گوسفندانم فرو می ریزم و مرا در آن نیازهای دیگری هم هست. (۱۸)
قَالَ أَلْقِهَا یَا مُوسَى
﴿۱۹﴾
خدا فرمود: ای موسی! آن را بیفکن. (۱۹)
فَأَلْقَاهَا فَإِذَا هِیَ حَیَّةٌ تَسْعَى
﴿۲۰﴾
پس آن را افکند، ناگهان ماری عظیم شد که به سرعت می شتافت. (۲۰)
قَالَ خُذْهَا وَلَا تَخَفْ سَنُعِیدُهَا سِیرَتَهَا الْأُولَى
﴿۲۱﴾
خدا فرمود: آن را بگیر و مترس که بی درنگ آن را به کیفیت اولش باز می گردانیم. (۲۱)
وَاضْمُمْ یَدَکَ إِلَى جَنَاحِکَ تَخْرُجْ بَیْضَاءَ مِنْ غَیْرِ سُوءٍ آیَةً أُخْرَى
﴿۲۲﴾
و دستت را در گریبانت کن تا بدون هیچ عیبی [چون برص و پیسی] سفید و درخشان بیرون آید، [آن] معجزه ای دیگر است. (۲۲)
لِنُرِیَکَ مِنْ آیَاتِنَا الْکُبْرَى
﴿۲۳﴾
تا برخی از بزرگ ترین معجزات خود را به تو نشان دهیم. (۲۳)
اذْهَبْ إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى
﴿۲۴﴾
به سوی فرعون برو؛ زیرا او [در برابر خدا] سرکشی کرده است. (۲۴)
قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی
﴿۲۵﴾
گفت: پروردگارا! سینه ام را [برای تحمل این وظیفه سنگین] گشاده گردان، (۲۵)
وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی
﴿۲۶﴾
و کارم را برایم آسان ساز، (۲۶)
وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسَانِی
﴿۲۷﴾
و گِرِهی را [که مانع روان سخن گفتن من است] از زبانم بگشای، (۲۷)
یَفْقَهُوا قَوْلِی
﴿۲۸﴾
[تا] سخنم را بفهمند، (۲۸)
وَاجْعَلْ لِی وَزِیرًا مِنْ أَهْلِی
﴿۲۹﴾
و از خانواده ام دستیاری برایم قرار ده، (۲۹)
هَارُونَ أَخِی
﴿۳۰﴾
هارون، برادرم را (۳۰)
اشْدُدْ بِهِ أَزْرِی
﴿۳۱﴾
پشتم را به او محکم کن، (۳۱)
وَأَشْرِکْهُ فِی أَمْرِی
﴿۳۲﴾
واو را در کارم شریک گردان، (۳۲)
کَیْ نُسَبِّحَکَ کَثِیرًا
﴿۳۳﴾
تا تو را [در میان مشرکان از داشتن شریک] بسیار و فراوان تنزیه کنیم، (۳۳)
وَنَذْکُرَکَ کَثِیرًا
﴿۳۴﴾
وبسیار به یادت باشیم، (۳۴)
إِنَّکَ کُنْتَ بِنَا بَصِیرًا
﴿۳۵﴾
بی تردید تو به ما بینایی. (۳۵)
قَالَ قَدْ أُوتِیتَ سُؤْلَکَ یَا مُوسَى
﴿۳۶﴾
خدا فرمود: ای موسی! به یقین خواسته ات به تو عطا شد. (۳۶)
وَلَقَدْ مَنَنَّا عَلَیْکَ مَرَّةً أُخْرَى
﴿۳۷﴾
و بی تردید یک بار دیگر هم به تو احسان کردیم. (۳۷)
إِذْ أَوْحَیْنَا إِلَى أُمِّکَ مَا یُوحَى
﴿۳۸﴾
آن زمان که به مادرت آنچه را که باید الهام می شد، الهام کردیم؛ (۳۸)
أَنِ اقْذِفِیهِ فِی التَّابُوتِ فَاقْذِفِیهِ فِی الْیَمِّ
فَلْیُلْقِهِ الْیَمُّ بِالسَّاحِلِ یَأْخُذْهُ عَدُوٌّ لِی وَعَدُوٌّ لَهُ
وَأَلْقَیْتُ عَلَیْکَ مَحَبَّةً مِنِّی وَلِتُصْنَعَ عَلَى عَیْنِی
﴿۳۹﴾
که او را در صندوق بگذار، پس او را به دریا بینداز تا دریا او را به
ساحل اندازد، تا دشمن من و دشمن او، وی را برگیرد. و محبوبیّتی از سوی خود
بر تو انداختیم تا [همگان به تو علاقه و محبت ورزند و آنچه را انجام دادم
برای این بود که] با مراقبت کامل من پرورش یابی [و ساخته شوی.] (۳۹)
إِذْ تَمْشِی أُخْتُکَ فَتَقُولُ هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلَى مَنْ
یَکْفُلُهُ فَرَجَعْنَاکَ إِلَى أُمِّکَ کَیْ تَقَرَّ عَیْنُهَا وَلَا
تَحْزَنَ وَقَتَلْتَ نَفْسًا فَنَجَّیْنَاکَ مِنَ الْغَمِّ وَفَتَنَّاکَ
فُتُونًا فَلَبِثْتَ سِنِینَ فِی أَهْلِ مَدْیَنَ ثُمَّ جِئْتَ عَلَى
قَدَرٍ یَا مُوسَى
﴿۴۰﴾
آن گاه که خواهرت به سوی کاخ فرعون رفت، و گفت: آیا شما را به کسی که از
این نوزاد سرپرستی کند، راهنمایی کنم؟ پس تو را به مادرت برگرداندیم تا
خوشحال و شاد شود و غم و غصه نخورد، و کسی [از فرعونیان] را کُشتی و ما تو
را از اندوه [و نگرانی بر ارتکاب قتل آن مشرک] نجات دادیم، و چنان که باید
امتحانت نمودیم، پس سالیانی در میان اهل مدین ماندی، سپس ای موسی! بر اساس
تقدیر الهی [برای انتخاب شدن به مقام پیامبری اینجا] آمدی، (۴۰)
وَاصْطَنَعْتُکَ لِنَفْسِی
﴿۴۱﴾
و تو را برای [اجرای اهداف] خود ساختم [و انتخاب کردم.] (۴۱)
اذْهَبْ أَنْتَ وَأَخُوکَ بِآیَاتِی وَلَا تَنِیَا فِی ذِکْرِی
﴿۴۲﴾
تو و برادرت با معجزات من [برای هدایت گمراهان] بروید، و درباره ذکر من [که ابلاغ وحی است] سستی نورزید. (۴۲)
اذْهَبَا إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى
﴿۴۳﴾
هر دو به سوی فرعون بروید؛ زیرا او [در برابر خدا] سرکشی کرده است. (۴۳)
فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَیِّنًا لَعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشَى
﴿۴۴﴾
پس با گفتاری نرم به او بگویید، امید است که هوشیار شود و [آیین حق را بپذیرد] یا بترسد [و از سرکشی باز ایستد.] (۴۴)
قَالَا رَبَّنَا إِنَّنَا نَخَافُ أَنْ یَفْرُطَ عَلَیْنَا أَوْ أَنْ یَطْغَى
﴿۴۵﴾
گفتند: پروردگارا! ما می ترسیم که [پیش از دعوت کردنش به حق] با سخت
گیری و شکنجه بر [ضد] ما پیشی گیرد یا بر سرکشی خود بیفزاید. (۴۵)
قَالَ لَا تَخَافَا إِنَّنِی مَعَکُمَا أَسْمَعُ وَأَرَى
﴿۴۶﴾
خدا فرمود: نترسید که من بی تردید با شما هستم [سخن او و شما را] می شنوم و [اعمالتان را] می بینم. (۴۶)
فَأْتِیَاهُ فَقُولَا إِنَّا رَسُولَا رَبِّکَ فَأَرْسِلْ مَعَنَا بَنِی
إِسْرَائِیلَ وَلَا تُعَذِّبْهُمْ قَدْ جِئْنَاکَ بِآیَةٍ مِنْ رَبِّکَ
وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى
﴿۴۷﴾
بنابراین [بدون بیم و هراس] به سوی او بروید و بگویید: ما دو نفر
فرستاده پروردگار تو هستیم، پس بنی اسرائیل را [از قید بندگی و بردگی خود
آزاد کرده] با ما روانه کن و آنان را شکنجه مکن، به راستی ما از سوی
پروردگارت معجزه ای آورده ایم؛ و درود بر کسی باد که از هدایت [حق] پیروی
کند. (۴۷)
إِنَّا قَدْ أُوحِیَ إِلَیْنَا أَنَّ الْعَذَابَ عَلَى مَنْ کَذَّبَ وَتَوَلَّى
﴿۴۸﴾
مسلماً و یقیناً به ما وحی شده است که عذاب بر کسی است که [آیات حق و پیامبران را] تکذیب کند و از آن رو برگرداند. (۴۸)
قَالَ فَمَنْ رَبُّکُمَا یَا مُوسَى
﴿۴۹﴾
فرعون گفت: ای موسی! پروردگار شما دو نفر کیست؟ (۴۹)
قَالَ رَبُّنَا الَّذِی أَعْطَى کُلَّ شَیْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى
﴿۵۰﴾
گفت: پروردگار ما کسی است که به هر موجودی، آفرینش [ویژه] او را [آن گونه که سزاوارش بود] به وی عطا کرده، سپس هدایت نمود. (۵۰)
قَالَ فَمَا بَالُ الْقُرُونِ الْأُولَى
﴿۵۱﴾
فرعون [به جای دنبال کردن بحث خداشناسی، مطلب را منحرف کرد و] گفت: پس حال امت های پیشین چگونه است؟ (۵۱)
قَالَ عِلْمُهَا عِنْدَ رَبِّی فِی کِتَابٍ لَا یَضِلُّ رَبِّی وَلَا یَنْسَى
﴿۵۲﴾
موسی گفت: علم و دانش به [حال] آنان در کتابی [مانند لوح محفوظ] نزد
پروردگار من است، که پروردگارم [بر پایه آن در پاداش دادن و کیفر نمودن] نه
اشتباه می کند و نه از یاد می برد. (۵۲)
الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ مَهْدًا وَسَلَکَ لَکُمْ فِیهَا
سُبُلًا وَأَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ أَزْوَاجًا
مِنْ نَبَاتٍ شَتَّى
﴿۵۳﴾
همان کسی که زمین را برای شما بستری گسترده قرار داد، و برای شما در آن
[به خاطر آسان شدن رفت و آمدتان] راه هایی پدید آورد، و از آسمان آبی نازل
کرد، پس به وسیله آن انواعی از روییدنی های گوناگون بیرون آوردیم. (۵۳)
کُلُوا وَارْعَوْا أَنْعَامَکُمْ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِأُولِی النُّهَى
﴿۵۴﴾
[خود از این نعمت های فراوان] بخورید و دام هایتان را بچرانید، یقیناً
در این امور نشانه هایی [بر توحید، ربوبیّت و قدرت خدا] برای صاحبان خرد
است. (۵۴)
مِنْهَا خَلَقْنَاکُمْ وَفِیهَا نُعِیدُکُمْ وَمِنْهَا نُخْرِجُکُمْ تَارَةً أُخْرَى
﴿۵۵﴾
شما را از زمین آفریدیم، و به آن باز می گردانیم، و بار دیگر از آن بیرونتان می آوریم. (۵۵)
وَلَقَدْ أَرَیْنَاهُ آیَاتِنَا کُلَّهَا فَکَذَّبَ وَأَبَى
﴿۵۶﴾
و بی تردید ما همه معجزات خود را [که در ارتباط با نبوّت موسی و هدایت
مردم بود] به فرعون نشان دادیم، ولی آنها را تکذیب کرد و به پذیرفتنش رضایت
نداد. (۵۶)
قَالَ أَجِئْتَنَا لِتُخْرِجَنَا مِنْ أَرْضِنَا بِسِحْرِکَ یَا مُوسَى
﴿۵۷﴾
گفت: ای موسی! آیا به سوی ما آمده ای تا ما را به وسیله جادویت از سرزمینمان بیرون کنی؟ (۵۷)
فَلَنَأْتِیَنَّکَ بِسِحْرٍ مِثْلِهِ فَاجْعَلْ بَیْنَنَا وَبَیْنَکَ
مَوْعِدًا لَا نُخْلِفُهُ نَحْنُ وَلَا أَنْتَ مَکَانًا سُوًى
﴿۵۸﴾
قطعاً ما جادویی مانند آن برایت می آوریم، پس میان ما و خودت در جایی
هموار و صاف که نه ما از آن تخلف کنیم و نه تو، وعده گاهی قرار ده. (۵۸)
قَالَ مَوْعِدُکُمْ یَوْمُ الزِّینَةِ وَأَنْ یُحْشَرَ النَّاسُ ضُحًى
﴿۵۹﴾
موسی گفت: وعده گاه شما روز جشن است [روزی که] همه مردم را پیش از ظهر گرد هم می آورند. (۵۹)
فَتَوَلَّى فِرْعَوْنُ فَجَمَعَ کَیْدَهُ ثُمَّ أَتَى
﴿۶۰﴾
پس فرعون [از مجلس مناظره با موسی] برگشت، پس نیرنگش را [که جادوگران و
ابزار جادویشان بود] گرد آورد، سپس به وعده گاه باز آمد. (۶۰)
قَالَ لَهُمْ مُوسَى وَیْلَکُمْ لَا تَفْتَرُوا عَلَى اللَّهِ کَذِبًا فَیُسْحِتَکُمْ بِعَذَابٍ وَقَدْ خَابَ مَنِ افْتَرَى
﴿۶۱﴾
موسی به فرعون و فرعونیان گفت: وای بر شما، بر خدا دروغ نبندید [که بت
ها شریک اویند واین معجزات افسون وجادو است] که با عذابی شدید ریشه کن
ونابودتان می کند، و یقیناً کسی که دروغ بست، محروم و نومید شد. (۶۱)
فَتَنَازَعُوا أَمْرَهُمْ بَیْنَهُمْ وَأَسَرُّوا النَّجْوَى
﴿۶۲﴾
پس فرعونیان میان خود در کارشان [نسبت به موسی] نزاع و ستیز کردند و این رازگویی را از دیگران پنهان داشتند. (۶۲)
قَالُوا إِنْ هَذَانِ لَسَاحِرَانِ یُرِیدَانِ أَنْ یُخْرِجَاکُمْ مِنْ
أَرْضِکُمْ بِسِحْرِهِمَا وَیَذْهَبَا بِطَرِیقَتِکُمُ الْمُثْلَى
﴿۶۳﴾
گفتند: مسلماً این دو نفر جادوگرند، می خواهند شما را با جادویشان از سرزمینتان بیرون کنند و آیین برتر شما را از بین ببرند. (۶۳)
فَأَجْمِعُوا کَیْدَکُمْ ثُمَّ ائْتُوا صَفًّا وَقَدْ أَفْلَحَ الْیَوْمَ مَنِ اسْتَعْلَى
﴿۶۴﴾
پس حیله و نیرنگتان را گرد آورید، آن گاه صف کشیده بیایید که قطعاً امروز کسی کامیاب است که برتری یابد. (۶۴)
قَالُوا یَا مُوسَى إِمَّا أَنْ تُلْقِیَ وَإِمَّا أَنْ نَکُونَ أَوَّلَ مَنْ أَلْقَى
﴿۶۵﴾
[ساحران] گفتند: ای موسی! یا تو [عصایت را] می افکنی یا ما نخستین کسی باشیم که [ابزار و وسایل جادویش را] می افکند؟ (۶۵)
قَالَ بَلْ أَلْقُوا فَإِذَا حِبَالُهُمْ وَعِصِیُّهُمْ یُخَیَّلُ إِلَیْهِ مِنْ سِحْرِهِمْ أَنَّهَا تَسْعَى
﴿۶۶﴾
گفت: بلکه شما بیفکنید. پس [چون افکندند] ناگهان ریسمان ها و چوب دستی
هایشان بر اثر جادویشان در خیال، چنان وانمود شد که با سرعت به راه
افتادند. (۶۶)
فَأَوْجَسَ فِی نَفْسِهِ خِیفَةً مُوسَى
﴿۶۷﴾
پس موسی در دلش ترسی احساس کرد. (۶۷)
قُلْنَا لَا تَخَفْ إِنَّکَ أَنْتَ الْأَعْلَى
﴿۶۸﴾
گفتیم: مترس که بی تردید تو برتری. (۶۸)
وَأَلْقِ مَا فِی یَمِینِکَ تَلْقَفْ مَا صَنَعُوا إِنَّمَا صَنَعُوا کَیْدُ سَاحِرٍ وَلَا یُفْلِحُ السَّاحِرُ حَیْثُ أَتَى
﴿۶۹﴾
آنچه را در دست راست داری بیفکن تا همه ساخته هایشان را ببلعد؛ یقیناً
آنچه را ساخته اند [واقعیت ندارد] فقط نیرنگ جادوگر است، و جادوگر هر جا
درآید، پیروز نمی شود. (۶۹)
فَأُلْقِیَ السَّحَرَةُ سُجَّدًا قَالُوا آمَنَّا بِرَبِّ هَارُونَ وَمُوسَى
﴿۷۰﴾
[چون عصایش را انداخت و ساخته های جادوگران را بلعید، جادوگران از عظمت
کار دریافتند که امری است خدایی نه جادویی] پس سجده کنان به رو درافتادند و
گفتند: ما به پروردگار هارون و موسی ایمان آوردیم. (۷۰)
قَالَ آمَنْتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَکُمْ إِنَّهُ لَکَبِیرُکُمُ
الَّذِی عَلَّمَکُمُ السِّحْرَ فَلَأُقَطِّعَنَّ أَیْدِیَکُمْ
وَأَرْجُلَکُمْ مِنْ خِلَافٍ وَلَأُصَلِّبَنَّکُمْ فِی جُذُوعِ النَّخْلِ
وَلَتَعْلَمُنَّ أَیُّنَا أَشَدُّ عَذَابًا وَأَبْقَى
﴿۷۱﴾
[فرعون] گفت: آیا پیش از آنکه به شما اذن دهم، به او ایمان آوردید؟
یقیناً او بزرگ شماست که به شما جادو آموخته است، پس بی تردید دست ها و
پاهایتان را یکی از راست و یکی از چپ قطع خواهم کرد، و شما را بر تنه های
درخت خرما خواهم آویخت تا کاملاً بدانید که کدام یک از ما [من یا خدای
موسی] عذابش سخت تر و پایدارتر است؟! (۷۱)
قَالُوا لَنْ نُؤْثِرَکَ عَلَى مَا جَاءَنَا مِنَ الْبَیِّنَاتِ
وَالَّذِی فَطَرَنَا فَاقْضِ مَا أَنْتَ قَاضٍ إِنَّمَا تَقْضِی هَذِهِ
الْحَیَاةَ الدُّنْیَا
﴿۷۲﴾
گفتند: ما هرگز تو را بر دلایل روشنی که به سوی ما آمده و بر آنکه ما را
آفرید، ترجیح نمی دهیم؛ پس هر حکمی را که می توانی صادر کن، تو فقط در این
زندگی دنیا می توانی حکم کنی. (۷۲)
إِنَّا آمَنَّا بِرَبِّنَا لِیَغْفِرَ لَنَا خَطَایَانَا وَمَا أَکْرَهْتَنَا عَلَیْهِ مِنَ السِّحْرِ وَاللَّهُ خَیْرٌ وَأَبْقَى
﴿۷۳﴾
بی تردید ما به پروردگارمان ایمان آوردیم تا خطاهایمان و آن جادویی که
ما را به آن واداشتی بر ما بیامرزد؛ وخدا بهتر وپایدارتر است. (۷۳)
إِنَّهُ مَنْ یَأْتِ رَبَّهُ مُجْرِمًا فَإِنَّ لَهُ جَهَنَّمَ لَا یَمُوتُ فِیهَا وَلَا یَحْیَى
﴿۷۴﴾
مسلماً کسی که گنهکار به پیشگاه پروردگارش بیاید، دوزخ برای اوست که در آن نه می میرد و نه زندگی می کند. (۷۴)
وَمَنْ یَأْتِهِ مُؤْمِنًا قَدْ عَمِلَ الصَّالِحَاتِ فَأُولَئِکَ لَهُمُ الدَّرَجَاتُ الْعُلَى
﴿۷۵﴾
و کسانی که مؤمن بیایند در حالی که کارهای شایسته انجام داده اند، برای آنان برترین درجات است. (۷۵)
جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا وَذَلِکَ جَزَاءُ مَنْ تَزَکَّى
﴿۷۶﴾
[و آن] بهشت های پایداری است که از زیرِ [درختانِ] آن نهرها جاری است که
در آن جاودانه اند؛ و این است پاداش کسانی که خود را [با ایمان و عمل صالح
از آلودگی ها] پاک کرده اند. (۷۶)
وَلَقَدْ أَوْحَیْنَا إِلَى مُوسَى أَنْ أَسْرِ بِعِبَادِی فَاضْرِبْ
لَهُمْ طَرِیقًا فِی الْبَحْرِ یَبَسًا لَا تَخَافُ دَرَکًا وَلَا تَخْشَى
﴿۷۷﴾
و همانا به موسی وحی کردیم که بندگانم را شبانه [از مصر] حرکت بده، و
برای آنان راهی خشک در دریا قرار ده که [در آن موقعیت] نه از رسیدن
فرعونیان بترسی و نه از غرق شدن بهراسی. (۷۷)
فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ بِجُنُودِهِ فَغَشِیَهُمْ مِنَ الْیَمِّ مَا غَشِیَهُمْ
﴿۷۸﴾
پس فرعون با لشکریانش آنان را دنبال کرد، و [بخشی] از دریا آنان را فروگرفت، چه فروگرفتنی! (۷۸)
وَأَضَلَّ فِرْعَوْنُ قَوْمَهُ وَمَا هَدَى
﴿۷۹﴾
و فرعون، قومش را گمراه کرد و راهنمایی ننمود. (۷۹)
یَا بَنِی إِسْرَائِیلَ قَدْ أَنْجَیْنَاکُمْ مِنْ عَدُوِّکُمْ
وَوَاعَدْنَاکُمْ جَانِبَ الطُّورِ الْأَیْمَنَ وَنَزَّلْنَا عَلَیْکُمُ
الْمَنَّ وَالسَّلْوَى
﴿۸۰﴾
ای بنی اسرائیل! به راستی شما را از دشمنتان نجات دادیم، و با شما در
جانب راست طور وعده گذاشتیم و ترنجبین و مرغ بریان را بر شما نازل کردیم،
(۸۰)
کُلُوا مِنْ طَیِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاکُمْ وَلَا تَطْغَوْا فِیهِ
فَیَحِلَّ عَلَیْکُمْ غَضَبِی وَمَنْ یَحْلِلْ عَلَیْهِ غَضَبِی فَقَدْ
هَوَى
﴿۸۱﴾
[و گفتیم:] از خوردنی های پاکیزه [و مطبوع] که روزی شما نمودیم، بخورید و
در [مورد] آن از حدود الهی تجاوز نکنید که خشم من بر شما فرود آید، و کسی
که خشم من بر او فرود آید، یقیناً هلاک شده است. (۸۱)
وَإِنِّی لَغَفَّارٌ لِمَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا ثُمَّ اهْتَدَى
﴿۸۲﴾
و مسلماً من آمرزنده کسی هستم که توبه کرد و ایمان آورد و کار شایسته انجام داد، سپس در راه مستقیم پایداری و استقامت ورزید. (۸۲)
وَمَا أَعْجَلَکَ عَنْ قَوْمِکَ یَا مُوسَى
﴿۸۳﴾
ای موسی! چه چیز تو را شتابان کرد که قبل از قوم خود [در آمدن به کوه طور] پیشی گرفتی؟ (۸۳)
قَالَ هُمْ أُولَاءِ عَلَى أَثَرِی وَعَجِلْتُ إِلَیْکَ رَبِّ لِتَرْضَى
﴿۸۴﴾
گفت: پروردگارا! من به سوی تو شتافتم تا خشنود شوی. آنان گروهی هستند که اینک به دنبال من می آیند. (۸۴)
قَالَ فَإِنَّا قَدْ فَتَنَّا قَوْمَکَ مِنْ بَعْدِکَ وَأَضَلَّهُمُ السَّامِرِیُّ
﴿۸۵﴾
[خدا] گفت: ای موسی! ما به راستی قوم تو را پس از آمدن تو امتحان کردیم و سامری آنان را گمراه کرد. (۸۵)
فَرَجَعَ مُوسَى إِلَى قَوْمِهِ غَضْبَانَ أَسِفًا قَالَ یَا قَوْمِ
أَلَمْ یَعِدْکُمْ رَبُّکُمْ وَعْدًا حَسَنًا أَفَطَالَ عَلَیْکُمُ
الْعَهْدُ أَمْ أَرَدْتُمْ أَنْ یَحِلَّ عَلَیْکُمْ غَضَبٌ مِنْ رَبِّکُمْ
فَأَخْلَفْتُمْ مَوْعِدِی
﴿۸۶﴾
پس موسی خشمگین و اندوهناک به سوی قومش بازگشت، گفت: ای قوم من! آیا
پروردگارتان به شما [درباره نزول تورات] وعده ای نیکو نداد؟ آیا زمان آن
وعده بر شما طولانی آمد یا خواستید که خشمی از پروردگارتان بر شما فرود آید
که با وعده من مخالفت کردید؟! (۸۶)
قَالُوا مَا أَخْلَفْنَا مَوْعِدَکَ بِمَلْکِنَا وَلَکِنَّا حُمِّلْنَا
أَوْزَارًا مِنْ زِینَةِ الْقَوْمِ فَقَذَفْنَاهَا فَکَذَلِکَ أَلْقَى
السَّامِرِیُّ
﴿۸۷﴾
گفتند: ما با اراده خود با وعده تو مخالفت نکردیم، بلکه ما را وادار
کردند که بارهایی سنگین از زیور و زینت این قوم را حمل کنیم، پس آنان را
[در آتش] انداختیم و به همین صورت سامری هم [آنچه از زیور و زینت داشت] در
آتش انداخت. (۸۷)
فَأَخْرَجَ لَهُمْ عِجْلًا جَسَدًا لَهُ خُوَارٌ فَقَالُوا هَذَا إِلَهُکُمْ وَإِلَهُ مُوسَى فَنَسِیَ
﴿۸۸﴾
پس برای آنان مجسمه گوساله ای که صدای گاو داشت بیرون آورد، آن گاه [او و
پیروانش] گفتند: این معبود شما و معبود موسی است که [موسی آن را] فراموش
کرد [به این خاطر برای طلب معبود به طور رفت.] (۸۸)
أَفَلَا یَرَوْنَ أَلَّا یَرْجِعُ إِلَیْهِمْ قَوْلًا وَلَا یَمْلِکُ لَهُمْ ضَرًّا وَلَا نَفْعًا
﴿۸۹﴾
پس آیا درک نمی کنند [و نمی فهمند] که [گوساله، هنگامی که آن را می
خوانند] پاسخی به آنان نمی دهد و مالک و صاحب اختیار هیچ سود و زیانی برای
آنان نیست؟! (۸۹)
وَلَقَدْ قَالَ لَهُمْ هَارُونُ مِنْ قَبْلُ یَا قَوْمِ إِنَّمَا
فُتِنْتُمْ بِهِ وَإِنَّ رَبَّکُمُ الرَّحْمَنُ فَاتَّبِعُونِی وَأَطِیعُوا
أَمْرِی
﴿۹۰﴾
و به راستی هارون پیش از این به آنان گفته بود: ای قوم من! شما به وسیله
این گوساله مورد امتحان قرار گرفته اید، و بی تردید پروردگارتان [خدای]
رحمان است، بنابراین از من [که پیامبر او هستم] پیروی کنید و فرمانم را
اطاعت نمایید. (۹۰)
قَالُوا لَنْ نَبْرَحَ عَلَیْهِ عَاکِفِینَ حَتَّى یَرْجِعَ إِلَیْنَا مُوسَى
﴿۹۱﴾
گفتند: ما همواره بر پرستیدن گوساله باقی می مانیم تا موسی به سوی ما باز گردد. (۹۱)
قَالَ یَا هَارُونُ مَا مَنَعَکَ إِذْ رَأَیْتَهُمْ ضَلُّوا
﴿۹۲﴾
[هنگامی که موسی بازگشت، به هارون] گفت: ای هارون! وقتی دیدی آنان گمراه شدند چه چیز تو را مانع شد، (۹۲)
أَلَّا تَتَّبِعَنِ أَفَعَصَیْتَ أَمْرِی
﴿۹۳﴾
از اینکه مرا [در برخورد شدید با گمراهان] پیروی کنی؟ آیا از فرمان من سرپیچی کردی؟ (۹۳)
قَالَ یَا ابْنَ أُمَّ لَا تَأْخُذْ بِلِحْیَتِی وَلَا بِرَأْسِی إِنِّی
خَشِیتُ أَنْ تَقُولَ فَرَّقْتَ بَیْنَ بَنِی إِسْرَائِیلَ وَلَمْ
تَرْقُبْ قَوْلِی
﴿۹۴﴾
گفت: ای پسر مادرم! نه ریش مرا بگیر و نه سرم را، من ترسیدم که بگویی:
میان بنی اسرائیل تفرقه و جدایی انداختی و سفارش مرا [در حفظ وحدت بنی
اسرائیل] رعایت نکردی. (۹۴)
قَالَ فَمَا خَطْبُکَ یَا سَامِرِیُّ
﴿۹۵﴾
[موسی] گفت: ای سامری! سبب کار [بسیار خطرناک] تو چه بود؟ (۹۵)
قَالَ بَصُرْتُ بِمَا لَمْ یَبْصُرُوا بِهِ فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِنْ
أَثَرِ الرَّسُولِ فَنَبَذْتُهَا وَکَذَلِکَ سَوَّلَتْ لِی نَفْسِی
﴿۹۶﴾
گفت: من به حقایق و اسراری آگاه شدم که آنان آگاه نشدند، پس اندکی از
دانش و اسرار رسول را گرفتم و [بر اثر هواپرستی] آن را دور انداختم [و به
گوساله سازی پرداختم]؛ و این گونه نفس من [آن کار بسیار خطرناک را برای
گمراه کردن بنی اسرائیل] در نظرم آراست. (۹۶)
قَالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَکَ فِی الْحَیَاةِ أَنْ تَقُولَ لَا مِسَاسَ
وَإِنَّ لَکَ مَوْعِدًا لَنْ تُخْلَفَهُ وَانْظُرْ إِلَى إِلَهِکَ الَّذِی
ظَلْتَ عَلَیْهِ عَاکِفًا لَنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنْسِفَنَّهُ فِی
الْیَمِّ نَسْفًا
﴿۹۷﴾
[موسی] گفت: پس [از میان مردم] برو، یقیناً کیفر تو [به خاطر دور
انداختن آثار رسالت و ساختن گوساله] در زندگی این است که [دچار بیماری
مُسری ویژه ای شوی تا هر کس نزدیکت آید بگویی:] به من دست نزنید؛ و تو را
وعده گاهی [از عذاب بسیار سخت قیامت] است که هرگز نسبت به تو از آن تخلف
نخواهد شد، و [اکنون] به معبودت که همواره ملازمش بودی نگاه کن که حتماً آن
را در آتش بسوزانیم، سپس سوخته اش را در دریا می پاشیم. (۹۷)
إِنَّمَا إِلَهُکُمُ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَسِعَ کُلَّ شَیْءٍ عِلْمًا
﴿۹۸﴾
معبود شما فقط خدای یکتاست که جز او معبودی نیست، دانش او همه چیز را فرا گرفته است. (۹۸)
کَذَلِکَ نَقُصُّ عَلَیْکَ مِنْ أَنْبَاءِ مَا قَدْ سَبَقَ وَقَدْ آتَیْنَاکَ مِنْ لَدُنَّا ذِکْرًا
﴿۹۹﴾
این گونه بخشی از اخبار گذشته را برای تو بیان می کنیم و بی تردید ذکری [چون قرآن] از نزد خود به تو عطا کردیم. (۹۹)
مَنْ أَعْرَضَ عَنْهُ فَإِنَّهُ یَحْمِلُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وِزْرًا
﴿۱۰۰﴾
کسانی که از آن روی برگردانند، مسلماً روز قیامت وزر و وبال سنگینی بر دوش خواهند کشید. (۱۰۰)
خَالِدِینَ فِیهِ وَسَاءَ لَهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ حِمْلًا
﴿۱۰۱﴾
در آن [وزر و وبال،] جاودانه اند و چه بد باری روز قیامت برای آنان خواهد بود. (۱۰۱)
یَوْمَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ وَنَحْشُرُ الْمُجْرِمِینَ یَوْمَئِذٍ زُرْقًا
﴿۱۰۲﴾
[آن] روزی که در صور دمیده می شود و گنهکاران را در آن روز، کبودچشم و نابینا محشور می کنیم. (۱۰۲)
یَتَخَافَتُونَ بَیْنَهُمْ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلَّا عَشْرًا
﴿۱۰۳﴾
در میان خودشان پنهانی و بسیار آهسته می گویند: که [در برزخ] جز ده روز درنگ نکرده اید. (۱۰۳)
نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا یَقُولُونَ إِذْ یَقُولُ أَمْثَلُهُمْ طَرِیقَةً إِنْ لَبِثْتُمْ إِلَّا یَوْمًا
﴿۱۰۴﴾
ما به آنچه می گویند داناتریم، آن گاه که مُنصف ترینشان می گوید: جز یک روز درنگ نکرده اید، (۱۰۴)
وَیَسْأَلُونَکَ عَنِ الْجِبَالِ فَقُلْ یَنْسِفُهَا رَبِّی نَسْفًا
﴿۱۰۵﴾
و از تو درباره کوه ها می پرسند، بگو: پروردگارم آنان را ریشه کن می کند و از هم می پاشد. (۱۰۵)
فَیَذَرُهَا قَاعًا صَفْصَفًا
﴿۱۰۶﴾
پس آنها را به صورت دشتی هموار و صاف وامی گذارد، (۱۰۶)
لَا تَرَى فِیهَا عِوَجًا وَلَا أَمْتًا
﴿۱۰۷﴾
که در آن هیچ کژی و پستی و بلندی نمی بینی. (۱۰۷)
یَوْمَئِذٍ یَتَّبِعُونَ الدَّاعِیَ لَا عِوَجَ لَهُ وَخَشَعَتِ الْأَصْوَاتُ لِلرَّحْمَنِ فَلَا تَسْمَعُ إِلَّا هَمْسًا
﴿۱۰۸﴾
در آن روز همه انسان ها دعوت کننده را که هیچ انحرافی ندارد [برای ورود
به محشر] پیروی می کنند و صداها در برابر [خدای] رحمان فرو می نشیند و جز
صدایی آهسته [چیزی] نمی شنوی. (۱۰۸)
یَوْمَئِذٍ لَا تَنْفَعُ الشَّفَاعَةُ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَرَضِیَ لَهُ قَوْلًا
﴿۱۰۹﴾
در آن روز شفاعت کسی سودی ندهد مگر آنکه [خدای] رحمان به او اذن دهد و گفتارش را [در مورد شفاعت از دیگران] بپسندد. (۱۰۹)
یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا یُحِیطُونَ بِهِ عِلْمًا
﴿۱۱۰﴾
[خدا] آنچه را [از احوال و اعمال بندگان] پیش روی آنهاست و آنچه را [از
ثواب و کیفر] در آینده دارند، می داند و آنان از جهت دانش به او احاطه
ندارند، (۱۱۰)
وَعَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَیِّ الْقَیُّومِ وَقَدْ خَابَ مَنْ حَمَلَ ظُلْمًا
﴿۱۱۱﴾
و همه چهره ها در برابر [خدای] زنده قائم به ذات خاضع و فروتن می شوند، و
کسی که بار ظلم و ستمی با خود برداشت، مسلماً محروم و ناامید شود، (۱۱۱)
وَمَنْ یَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَا یَخَافُ ظُلْمًا وَلَا هَضْمًا
﴿۱۱۲﴾
و هر که کارهای شایسته انجام دهد، در حالی که مؤمن باشد، نه از ستمی
[درباره حقّش] بیم و هراس خواهد داشت و نه از کاستی و نقصانی [در اجر و
مزدش.] (۱۱۲)
وَکَذَلِکَ أَنْزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِیًّا وَصَرَّفْنَا فِیهِ مِنَ
الْوَعِیدِ لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ أَوْ یُحْدِثُ لَهُمْ ذِکْرًا
﴿۱۱۳﴾
و این گونه آن را قرآنی به زبان عربی [فصیح و گویا] نازل کردیم، و در آن
هشدارها و تهدیدهای گوناگون آوردیم، امید است [از عقاید و آرای بی پایه و
گناه و طغیان] بپرهیزند، یا برای آنان بیداری و هشیاری پدید آورد. (۱۱۳)
فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِکُ الْحَقُّ وَلَا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ
مِنْ قَبْلِ أَنْ یُقْضَى إِلَیْکَ وَحْیُهُ وَقُلْ رَبِّ زِدْنِی عِلْمًا
﴿۱۱۴﴾
برتر و بلند مرتبه است خدا [یِ یگانه] که فرمانروای هستی و حقّ محض است؛
و پیش از آنکه وحی کردن قرآن بر تو پایان گیرد در خواندنش شتاب مکن، و
بگو: پروردگارا! دانش مرا بیفزای. (۱۱۴)
وَلَقَدْ عَهِدْنَا إِلَى آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِیَ وَلَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْمًا
﴿۱۱۵﴾
یقیناً پیش از این به آدم سفارش کردیم [که از میوه آن درخت نخورد] پس فراموش کرد و عزمی استوار برای او نیافتیم. (۱۱۵)
وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ أَبَى
﴿۱۱۶﴾
و [یاد کن] هنگامی را که به فرشتگان گفتیم: برای آدم سجده کنید. همه سجده کردند مگر ابلیس که روی برتافت. (۱۱۶)
فَقُلْنَا یَا آدَمُ إِنَّ هَذَا عَدُوٌّ لَکَ وَلِزَوْجِکَ فَلَا یُخْرِجَنَّکُمَا مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقَى
﴿۱۱۷﴾
پس گفتیم: ای آدم! مسلماً این [ابلیس] دشمنی است برای تو و همسرت، پس شما را از بهشت بیرون نکند که در مشقت و رنج افتی. (۱۱۷)
إِنَّ لَکَ أَلَّا تَجُوعَ فِیهَا وَلَا تَعْرَى
﴿۱۱۸﴾
قطعاً برای تو [در این مکان موقعیتی است که] است که نه گرسنه شوی و نه برهنه گردی. (۱۱۸)
وَأَنَّکَ لَا تَظْمَأُ فِیهَا وَلَا تَضْحَى
﴿۱۱۹﴾
و نه در آن تشنه شوی و نه دچار آفتاب زدگی گردی. (۱۱۹)
فَوَسْوَسَ إِلَیْهِ الشَّیْطَانُ قَالَ یَا آدَمُ هَلْ أَدُلُّکَ عَلَى شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَمُلْکٍ لَا یَبْلَى
﴿۱۲۰﴾
پس شیطان او را وسوسه کرد، گفت: ای آدم! آیا تو را به درخت جاودان و سلطنتی که کهنه نمی شود، راهنمایی کنم؟ (۱۲۰)
فَأَکَلَا مِنْهَا فَبَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا یَخْصِفَانِ
عَلَیْهِمَا مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ وَعَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى
﴿۱۲۱﴾
پس هر دو [به سبب وسوسه شیطان] از میوه آن [درخت] خوردند، در نتیجه
شرمگاهشان بر آنان پدیدار شد و شروع به چسباندن برگ های درختان بهشت بر
[شرمگاه] خود کردند. و آدم پروردگارش را نافرمانی کرد و [از رسیدن به آنچه
شیطان به او القا کرده بود] ناکام ماند. (۱۲۱)
ثُمَّ اجْتَبَاهُ رَبُّهُ فَتَابَ عَلَیْهِ وَهَدَى
﴿۱۲۲﴾
آن گاه پروردگارش او را برگزید و توبه اش را پذیرفت و او را راهنمایی کرد. (۱۲۲)
قَالَ اهْبِطَا مِنْهَا جَمِیعًا بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ فَإِمَّا
یَأْتِیَنَّکُمْ مِنِّی هُدًى فَمَنِ اتَّبَعَ هُدَایَ فَلَا یَضِلُّ وَلَا
یَشْقَى
﴿۱۲۳﴾
[خدا] گفت: هر دو با هم از بهشت [به سوی زمین] فرود آیید که برخی از شما
دشمن برخی دیگرند، پس اگر از سوی من هدایتی به شما رسید، هر کس از هدایتم
پیروی کند، نه گمراه می شود و نه به مشقت و رنج می افتد. (۱۲۳)
وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنْکًا وَنَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَعْمَى
﴿۱۲۴﴾
و هر کس از هدایت من [که سبب یاد نمودن از من در همه امور است] روی
بگرداند، برای او زندگی تنگ [و سختی] خواهد بود، و روز قیامت او را نابینا
محشور می کنیم. (۱۲۴)
قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِی أَعْمَى وَقَدْ کُنْتُ بَصِیرًا
﴿۱۲۵﴾
می گوید: پروردگارا! برای چه مرا نابینا محشور کردی، در حالی که [در دنیا] بینا بودم؟ (۱۲۵)
قَالَ کَذَلِکَ أَتَتْکَ آیَاتُنَا فَنَسِیتَهَا وَکَذَلِکَ الْیَوْمَ تُنْسَى
﴿۱۲۶﴾
[خدا] می گوید: همین گونه که آیات ما برای تو آمد و آنها را فراموش کردی این چنین امروز فراموش می شوی. (۱۲۶)
وَکَذَلِکَ نَجْزِی مَنْ أَسْرَفَ وَلَمْ یُؤْمِنْ بِآیَاتِ رَبِّهِ وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَشَدُّ وَأَبْقَى
﴿۱۲۷﴾
و کسی را که [از هدایت حق] تجاوز کرده و به آیات پروردگارش ایمان
نیاورده، این گونه کیفر می دهیم، و بی تردید عذاب آخرت سخت تر و پایدارتر
است. (۱۲۷)
أَفَلَمْ یَهْدِ لَهُمْ کَمْ أَهْلَکْنَا قَبْلَهُمْ مِنَ الْقُرُونِ
یَمْشُونَ فِی مَسَاکِنِهِمْ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِأُولِی النُّهَى
﴿۱۲۸﴾
پس آیا [این حقیقت] سبب هدایتشان نشده است که چه بسیار امت ها را پیش از
آنان هلاک کردیم که [اینان] در مساکن آنان رفت و آمد می کنند؟ مسلماً در
این [امور] نشانه هایی [عبرت آموز] برای صاحبان خرد است. (۱۲۸)
وَلَوْلَا کَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّکَ لَکَانَ لِزَامًا وَأَجَلٌ مُسَمًّى
﴿۱۲۹﴾
و اگر سنت و روشی از پروردگارت [نسبت به تأخیر افتادن عذاب از آنان]
نگذشته بود و نیز مدتی که [برای زندگی آنان] مشخص و معین شده است، قطعاً
عذاب خدا بدون تأخیر بر آنان لازم و حتم می شد. (۱۲۹)
فَاصْبِرْ عَلَى مَا یَقُولُونَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ قَبْلَ
طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ غُرُوبِهَا وَمِنْ آنَاءِ اللَّیْلِ فَسَبِّحْ
وَأَطْرَافَ النَّهَارِ لَعَلَّکَ تَرْضَى
﴿۱۳۰﴾
پس در برابر آنچه [مشرکان] می گویند، شکیبا باش، و پیش از طلوع خورشید و
پیش از غروب آن پروردگارت را همراه با سپاس و ستایش تسبیح گوی، و [نیز] در
بخشی از ساعات شب و اطراف روز تسبیح گوی تا [به سنت ها و تدبیرهای او]
خشنود شوی. (۱۳۰)
وَلَا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا
مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا لِنَفْتِنَهُمْ فِیهِ وَرِزْقُ
رَبِّکَ خَیْرٌ وَأَبْقَى
﴿۱۳۱﴾
دیدگانت را به آنچه برخی از اصناف آنان را بهره مند کردیم مدوز، [آنچه
به آنان داده ایم] شکوفه [بی میوه و زیور و زینت] دنیاست تا آنان را در آن
بیازماییم، و رزق پروردگارت بهتر و پایدارتر است. (۱۳۱)
وَأْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلَاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَیْهَا لَا نَسْأَلُکَ رِزْقًا نَحْنُ نَرْزُقُکَ وَالْعَاقِبَةُ لِلتَّقْوَى
﴿۱۳۲﴾
و خانواده ات را به نماز فرمان بده و خود نیز بر آن شکیبایی ورز؛ از تو
رزقی نمی طلبیم، ما به تو روزی می دهیم و عاقبت نیک برای پرهیزکاری است.
(۱۳۲)
وَقَالُوا لَوْلَا یَأْتِینَا بِآیَةٍ مِنْ رَبِّهِ أَوَلَمْ تَأْتِهِمْ بَیِّنَةُ مَا فِی الصُّحُفِ الْأُولَى
﴿۱۳۳﴾
و [مشرکان] گفتند: چرا [پیامبر] معجزه ای از سوی پروردگارش برای ما نمی
آورد؟ آیا [این قرآن که] شاهد و دلیلی روشن بر [معارف] کتاب های پیشین
[آسمانی است] برای آنان نیامده؟! (۱۳۳)
وَلَوْ أَنَّا أَهْلَکْنَاهُمْ بِعَذَابٍ مِنْ قَبْلِهِ لَقَالُوا
رَبَّنَا لَوْلَا أَرْسَلْتَ إِلَیْنَا رَسُولًا فَنَتَّبِعَ آیَاتِکَ مِنْ
قَبْلِ أَنْ نَذِلَّ وَنَخْزَى
﴿۱۳۴﴾
و اگر آنان را پیش از نزول قرآن هلاک می کردیم، قطعاً می گفتند:
پروردگارا! چرا رسولی به سوی ما نفرستادی تا پیش از آنکه خوار و رسوا شویم،
آیات تو را پیروی کنیم. (۱۳۴)
قُلْ کُلٌّ مُتَرَبِّصٌ فَتَرَبَّصُوا فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ أَصْحَابُ الصِّرَاطِ السَّوِیِّ وَمَنِ اهْتَدَى
﴿۱۳۵﴾
بگو: هر یک [از ما و شما] منتظریم، پس منتظر باشید که به زودی خواهید
دانست که رهروان راهِ راست و ره یافتگان چه کسانی هستند؟ (۱۳۵)